ظهر عاشورا...

http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_72185209770101205182117167233158110191201185.jpg
خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت

بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت

آبی که دستبوس عطش بود شعله زد

آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت

ابری برای گریه نیامد ولی زسنگ

خون، غنچه غنچه خاک تو را در میان گرفت

" اسبی ز سمت علقمه آمد" دگر بس است

تیری امام آینه ها را نشان گرفت

مانده است در حکایت این سوگ، شعر من

چندان که جسم سوخت و آتش به جان گرفت

از آخرین شراره چنین می رسد به گوش:

باید تقاص عافیت از کوفیان گرفت

اين تاسوعا عاشورا هم اومد و رفت نميدونم من تغيير كردم يا نه هيچ وقت حس يا اباالفضل گفتن ديشب و با هيچ حسي عوض نميكنم توي دنيا شما رو هم دعا كردم راستي شما در مورد خودتون چي فكر ميكنين تغيير كردين؟


ايشاالله بحق صاحب همبن روز به آرزوهاتون برسين



نظرات شما عزیزان:

مینا
ساعت14:59---18 آذر 1390
محرم امسال از همه ی سالا بهتر بود چون اولین سالی که هر شب رفتم عزاداری البته محرمای قبلم میرفتم ولی نه هر شب

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, | 18:6 | ♥autumn boy♥ |